خوبی هاستل آشنایی های معمولی و رابطه جنسی است که شما را به هیچ چیز مقید نمی کند. در این مورد، آن مرد واقعاً خوش شانس بود که توانست با دو نفر از این بلوندهای زرق و برق دار برخورد کند. به خصوص جوان تر، خوش قیافه، با بیدمشکی مرتب، جوانان نسبتاً محکم و چهره ای زیبا است. اما بزرگتر بسیار پرشور است. می بینید که او سعی می کند تا جایی که می تواند مایع شفابخش را از مرد بیرون بکشد. احتمالا می خواهد جوان شود.
یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
¶¶ تقدیر، بله ¶¶