//= $monet ?>
اولین بار همیشه سخت است. بلوند با سؤالاتش دوست دخترش را برانگیخت و به او پیشنهاد داد با یک دختر رابطه جنسی را امتحان کند. و او مخفیانه در مورد آن خواب دید، بنابراین این مرحله برای او چندان دشوار نبود. وقتی دخترها همدیگر را دوست میدارند، مرد هم مثل خودش با آنها سخت میگیرد. خوشحالم که دخترها این کار را کردند. خیلی داغه!
برادر شوخی کرد و خواهر از یک شوخی کاملاً بی گناه دلخور شد. و با لگد وارد توپ شد. حداقل مادرشان درست بود - دخترش را به جای او گذاشت. درست است، بگذارید زانو بزند و بمکد - او متوجه شد که چقدر اشتباه کرده است. خوب، وقتی پسر شروع کرد مانند یک فاحشه او را روی خرقه اش بالا کشید، مادر فهمید که وظیفه آموزشی او تمام شده است. حالا یک عوضی دیگر در خانه بود.
من اهل بیشکک هستم